جوان آنلاین: تشکیل توپخانه و سپس یگان موشکی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آن هم در بحبوحه جنگ و تحریمها و در حالی که سپاه تازه تأسیس از کمترین امکاناتی برخوردار بود، هنری بود که افرادی، چون شهید حسن شفیعزاده و شهید حسن طهرانی مقدم آن را به انجام رساندند. متن پیشرو، خاطرهای از تشکیل توپخانه در سپاه به روایت محمود چهارباغی است که در کتاب تاریخ شفاهی دفاع مقدس (توپخانه سپاه) منتشر شده است. آن طور که در تاریخ جنگ تحمیلی آمده است، توپخانه سپاه به وسیله غنائمی تشکیل شد که از دشمن و طی عملیاتهای گوناگون گرفته میشد.
عملیات الی بیت المقدس
ما وقتی میگوییم تشکیل توپخانه، منظورمان تشکیل مرکزیت توپخانه است که تحت عنوان مرکز توپخانه و بعداً هم فرماندهی توپخانه نامیده شد والا اینکه توپخانه به معنای قبضهها یا آتشبارهایی برای شلیک باشد، از اواسط سال ۱۳۶۰، یعنی از عملیاتهای ثامنالائمه و طریقالقدس، علیالخصوص عملیات فتحالمبین شکلگرفته بود. چند ماه پیش از عملیات الی بیتالمقدس، توپخانههایی در سپاه راهاندازی شد و تیراندازی میکردند، ولی ما میخواستیم مرکز توپخانه را راهاندازی کنیم که بتواند کل توپخانه سپاه را از نظر تخصصی و عملیاتی هدایت کند.
همه توپهایی که از دشمن غنیمت گرفته شد، هنوز عملیاتی نشده بود. بخشی از آنها عملیاتی شده و بخشی از آنها دست ارتش افتاده بود. تعدادی هم در دست یگانهای سپاه بود که آنها را مخفی کرده بودند، اصلاً جای آنها مشخص نبود. وضعیت توپخانه تا آن موقع این شکلی بود. کمکم همه توپها باید عملیاتی میشدند؛ مثلاً برای عملیات رمضان، بخش زیادی از توپها سازماندهی شد.
مرکز تخصصی توپخانه
بههرحال، تشکیل مرکز توپخانه سپاه، یک مرکز تخصصی، اداری، پشتیبانی و عملیاتی بود که ابعاد مختلفی داشت و میخواست کل توپخانه سپاه را سازماندهی و پشتیبانی و در عملیاتها هدایت کند. بخشی از توپها در لشکرها و بخشی هم مستقل بودند که باید سازماندهی میشدند و واحدهای مستقل تشکیل میدادیم. خب ما با آقای حسن شفیعزاده و حسن طهرانی مقدم، محمد آقایی و حسین زاهدی جلساتی داشتیم و در مورد اینکه سازمان و ساختار و ستاد مرکز توپخانه چگونه باید باشد، صحبت میکردیم.
وقتی در مدرسه پوپک جمع شدیم، آنجا نشستیم و بحث کردیم که ساختار مرکز توپخانه را چطور طرحریزی کنیم، چه واحدهایی داشته باشد، چه کارهایی انجام بدهد و چطور نیرو جذب کنیم و از این حرفها.
شفیعزاده و طهرانیمقدم
هر فردی ویژگیها و قابلیتهای خود را دارد. آقای طهرانی مقدم اصلاً حوصله پیگیری و دنبال کردن کاری را نداشت. معمولاً کارهای ریز و خستهکننده را که نیاز به پشتکار و صبر و تحمل داشتند، آقای طهرانی مقدم پیگیری نمیکرد. در مورد انجام کارها عجله داشت ولی آقای شفیعزاده، آدم با حوصلهای بود، پشتکار داشت و صبر میکرد.
تقریباً میشود گفت آقای شفیعزاده در بعد سازماندهی و مدیریت و دنبال کردن کارهای اداری و پشتیبانی با حوصلهتر از آقای طهرانی مقدم بود. آقای طهرانی مقدم بیشتر کارش رهبری کردن بود تا ماندن و مدیریت کردن، بنابراین کارهای سازماندهی و اداره کردن را به آقای شفیعزاده محول کرده بود و بیشتر ایده پردازیها را دنبال میکرد. طهرانی مقدم دنبال بحثهایی بود که توپخانه به کدام سمت برود و چه کار کند.